این مطالعات نشان داده که مورچهها حشراتی اجتماعی
هستند که در کلونیها زندگی میکنند و رفتار آنها بیشتر در جهت بقا کلونی
است تا در جهت بقا یک جز از آن. یکی از مهمترین و جالبترین رفتار
مورچهها، رفتار آنها برای یافتن غذا است و به ویژه چگونگی پیدا کردن
کوتاهترین مسیر میان منابع غذایی و آشیانه.
این نوع رفتار مورچهها
دارای نوعی هوشمندی تودهای است که اخیرا مورد توجه دانشمندان قرار
گرفتهاست در دنیای واقعی مورچهها ابتدا بهطور تصادفی به این سو و آن سو
میروند تا غذا بیابند.
همچنین مورچههای دیگر نیز میتوانند، با حس کردن فرومونهای دیگران بفهمند که یک مورچهی دیگر از این مسیر حرکت کرده است.
در واقع دو عمل اصلی، یعنی فرومونریزی و تبخیر فرومون، اعمالی هستند که ایدهی اصلی در انجام الگوریتم بهینهسازی کلونی مورچگان را تشکیل میدهند.
چهار صد سال بعد کلمان آدر ماشین پرندهای ساخت که دارای موتور بود و بجای بال از ملخ استفاده میکرد.
ایده
تکاملی داروینی بیانگر این مطلب است که هر نسل نسبت به نسل قبل دارای
تکامل است و آنچه در طبیعت رخ میدهد حاصل میلیونها سال تکامل نسل به نسل
موجوداتی مثل مورچه است.
عامل هوشند( Intelligent Agent) موجودی است که
از طریق حسگرها قادر به درک پیرامون خود بوده و از طریق تاثیر
گذارندهها میتواند روی محیط تاثیر بگذارد.
الگوریتم Ant colony Optimization که به اختصار ACO نامیده میشود و به نامهای الگوریتم کلونی مورچگان و بهینه سازی کلونی مورچهها در ایران شناخته میشود یکی از شناخته شدهترین الگوریتمهای بهینه سازی تکاملی است.
بر آن شدیم تا در وبسایت الگوریتم رقابت استعماری در پستی کوتاه به معرفی این الگوریتم بپردازیم.
مورچهها این قابلیت را دارند که میتوانند با تولید فرومون، کوتاهترین مسیر به غذا را بیابند.
مورچهها مسیر غذا را توسط فرمون، پیدا میکنند.
مورچههایی
که کوتاهترین مسیر را انتخاب میکنند، نسبت به آنهایی که مسیر
طولانیتری را انتخاب میکنند، دنبالهی فرمون شدیدتری، ایجاد میکنند.
از
آنجاکه فرمون شدیدتر، مورچهها را بهتر جذب میکند، مورچههای بیشتر و
بیشتری، مسیر کوتاهتر را انتخاب میکنند تا آنجاکه همهی مورچهها،
کوتاهترین مسیر را یافته و از آن مسیر حرکت میکنند.
مورچههایی که مسیر کوتاهتر را رفته و برگشتهاند، بیشترین فرمون را زودتر از بقیه تولید میکنند.
در نهایت همهی مورچهها، کوتاهترین مسیر به غذا را میپیمایند.
قطعات گلدار با مقادیر زیادی نکتار و گرده که با تلاشی
کم قابل جمعآوری است، بوسیلهی تعداد زیادی زنبور بازدید میشود؛
بهطوریکه قطعاتی از زمین که گرده یا نکتار کمتری دارد، تعداد کمتری زنبور
را جلب میکند.
پروسهٔ جستجوی غذای یک کلونی بوسیلهٔ زنبورهای دیدهبان
آغاز میشود که برای جستجوی گلزارهای امید بخش( دارای امید بالا برای وجود
نکتار یا گرده) فرستاده میشوند.
در طول فصل برداشت محصول( گلدهی )،
کلونی با آماده نگه داشتن تعدادی از جمعیت کلونی به عنوان زنبور دیدهبان
به جستجوی خود ادامه میدهند.
هنگامی که جستجوی تمام گلزارها پایان
یافت، هر زنبور دیدهبان، بالای گلزاری که اندوختهٔ کیفی مطمینی از نکتار و
گرده دارد، رقص خاصی را اجرا میکند.
این رقص که به نام رقص چرخشی
شناخته میشود، اطلاعات مربوط به جهت تکه گلزار( نسبت به کندو )، فاصله تا
گلزار و کیفیت گلزار را به زنبورهای دیگر انتقال میدهد.
جوابهای ساده
شده رتبه بندی میشوند و دیگر زنبورها نیروهای تازهای هستند که فضای
پاسخها را در پیرامون خود برای یافتن بالاترین رتبه محلها جستجو میکنند
که گلزار نامیده میشود.
دیگر نمونهای از هوش جمعی کلونی زنبور عسل در اطراف کندو است .
هوش کلونی زنبور عسل( ABC) یک الگوریتم است که یک الگوریتم بهینه سازی براساس رفتار هوشمندانه جمعیت زنبور عسل است.
و نتایج تولید شده توسط الگوریتم ABC مقایسه میشوند.
به عنوان مثال “بهینه سازی” زمینهای است که بارها این مدلها توسعه و به کار برده شدهاند.
الگوریتم
ژنتیک انتخاب طبیعی و عملگرهای ژنتیک را شبیه سازی میکند، الگوریتم بهینه
سازی خرده گروهها، دستههای پرندگان و مدرسه ماهیها را شبیه سازی
میکند، سیستم حفاظتی مصنوعی تودههای سلولی سیستم حفاظتی را شبیه سازی
میکند، الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچهها رفتار کاوشی مورچهها را
شبیه سازی میکند و الگوریتم کلونی زنبورهای مصنوعی رفتار کاوشی زنبورهای عسل را شبیه سازی میکند.
اینها نمونههایی بود از الگوریتمهای بهینه سازی الهام شده از طبیعت.
الگوریتم دیگری که رفتار کاوشی زنبورها را با یک مدل الگوریتمی متفاوت شبیه سازی میکند الگوریتم زنبور عسل BA است .
انتقال خون به فرایند انتقال خون یا فراوردههای خونی از شخص اهداکننده به دستگاه گردش خون فرد دیگر گفته میشود.
انتقال
خون هنگامی صورت میگیرد که خون اهداشده پس از تجویز پزشک، با تزریق در
سیاهرگ دریافتکننده، بهطور مستقیم در جریان خون او وارد میشود.
انتقال
خون برای درمان بسیاری از مشکلات پزشکی فرد دریافتکننده، مانند
بیماریهای خونی، سرطان و نیز درمان برخی جراحتها و جراحیهای بزرگ که در
آن خون از دست رفتهاست، دارای اهمیت است.
همچنین انتقال پلاکت در صورت
پایین بودن پلاکتهای خون یا اختلال در عملکرد آنها و انتقال پلاسما برای
تامین پروتیینهای خون و توقف خونریزی ضرورت دارد.
خون اهداکنندگان داوطلب واجد شرایط لازم( با انجام برخی پایشها )، توسط مراکز انتقال خون جمعآوری میشود.
خون و فراوردههای خونی سالم به بانک خون مراکز درمانی تحویل و در مواقع نیاز برای یکی از بیماران نیازمند مصرف میشود.
در بیشتر موارد اهدا کننده، بیمار مصرفکننده خون یا فراورده را هیچگاه ندیده و نمیشناسد.
به
رغم پیشرفت علم و فن آوری، تاکنون بشر از ساخت ماده یا محلولی که بتواند
کمبود ماده حیاتی خون را در بدن انسان جبران کند، عاجز مانده است.
کمبود خون، جز از طریق انتقال خون به بدن انسان قابل جبران نیست و این ماده حیات بخش، از بدن فرد اهداکننده آن تامین میگردد.
ایمنی
و سلامت آن بستگی به اطلاعاتی دارد که توسط فرد داوطلب اهدای خون بیان
میشود و وظیفه اخلاقی حکم میکند که وی در ارایه این اطلاعات، نهایت صداقت
را داشته باشد.
از سوی دیگر، اهدا و دریافت خون، دارای مسایل اخلاقی و حقوقی ویژهای است که باید مراعات گردد.
بدین منظور در سال ١۹۸۰، مجمع بین المللی انتقال خون در مونترال، آیین نامه اخلاقی اهدای خون را تصویب کرد.
طبق
مفاد این آیین نامه، بر دسترسی به خون عاری از خطر، رایگان بودن آن، عدم
نیاز به جایگزینی خون اهدایی، رضایت آگاهانه دریافت کننده خون، حق عدم
پذیرش خون توسط دریافت کننده و حق مطلع شدن از آسیب وارده به هنگام وقوع آن
تاکید شده است.
منبع : پاورپوینت انتقال خون
ریشههای آن در علوم انسانی، علوم طبیعی و علوم اجتماعی است.
ماهیت انسانشناسی از دیرباز، مقایسهٔ بین فرهنگی بودهاست و نسبیگرایی فرهنگی، اصلی اساسی در روش تحقیق انسانشناسی شدهاست.
در سال ۱۳۴۹ «شورای وضع و قبول لغات و اصطلاحات اجتماعی» با در نظر گرفتن همه جوانب و مراتب، اصطلاح انسانشناسی
را در مقابل کلمه آنتروپولوژی، به مفهوم وسیع کلمه( مطالعه عمومی انسان،
شامل جسمانی، باستانی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی) و اصطلاح مردمشناسی را
در مقابل کلمه اتنولوژی، به معنی مطالعه هر یک از نهادهای انسانی( اقتصادی،
اجتماعی، دینی، سنتی و فرهنگی) در محدوده معین برگزید.
این علوم در
حوزه فرهنگ به دنبال مباحث گستردهای رشد کردند که از سالهای دهه ١۹۶۰ با
استفاده از دستاوردهای روزافزون ژنتیک، کردارشناسی جانوری( ethology) و
زبان شناسی و همچنین روان شناسی اجتماعی و کاربرد آنها در انسان شناسی
امکان پذیر شدند.
مسیله به صورت بسیار خلاصه در آن بود که پس از جنگ
جهانی دوم و فجایعی که در آن به دلیل نفرتهای نژادی انجام گرفته بودند و
همچنین الوده شدن گروه اندکی از انسان شناسان و پزشکان در آن به ویژه از
خلال آنچه «انسان سنجی»(
anthropometry) و آزمایشهای بیرحمانه زیست شناسانه بودند، اعتبار
دانشهای زیستی در نزد فرهنگ شناسان و جامعه شناسان به شدت کاهش یافته و
تلاش داشتند که فرهنگ را تنها در روابطی غیر زیستی تعریف و درک کنند.
اما تحول مطالعات و پژوهشهای میدانی نشان داد که این کارنه عملی است و نه علمی.
از
این روی آوردن به طرف درک انسان و نظامهای اجتماعی به مثابه
پدیدههای غیر قابل تفکیک از زمینه زیستی، ژنتیکی و رفتاری شان هر چه
بیشتر در دستور کار فرهنگ شناسان قرار گرفت.
از سوی دیگر تحول مشابهی
نیز در زمینه علوم پزشکی رخ داد که نه تنها به رشد انسان شناسی پزشکی(
medical anthropology )( در حوزه بیماریها و سلامت در معنای مدرن آن)
بلکه به رشد دانش قومی( ethnoscience) و قوم پزشکی( ethnomedecine )( در
زمینه اشکال سنتی و آلترناتیو پزشکی و دانشهای بومی در این زمینه) یاری
رساندند.
امروزه انسانها دوست دارند در فضایی زندگی کنند که از
نظر روحی احساس امنیت داشته باشند و نصب درب یکی از راههای بسیار مهم
میباشد و در حقیقت درب به
ساختاری گفته میشود که از صفحات چوبی یا فلزی که از ارتفاع متوسط افرادی
که از آن عبور میکند بلندتر باشد و جایگاهی است که دو اتاق یا دو فضا را
با یکدیگر متفاوت میسازد.
امروزه وجود درب بیشتر
برای بحث حریم خصوصی مطرح است و در شهرها دیگر خبری از حیوانات موذی نیست و
یا حتی دمای خانه، لابی و قسمتهای بیرونی واحد آپارتمانی با همدیگر هم
دما میباشند و دیگر بحث ورود هوای سرد مطرح نیست.
به طور کلی از ساختمان گفته میشود که با بازو و بسته شدن فضاهای داخلی و خارجی رابه هم مربوط مینامید .
ودر بعضی از موارد نیز عبور نور و تبادل هوا را ممکن یا نا ممکن مینماید.
وظیفه
اولیه در ایجاد امکان دسترسی است و ازجمله مقاومت و پایداری – حفظ حریم
خصوصی و ایمنی – عایق حرارتی و صوتی – حفظ محیط از باد و باران .